دهکده جهانی

گردآورنده: مصطفي محمدآبادي

«تكنولوژي ارتباطات، اكنون كره زمين را به يك دهكده بزرگ تبديل كرده است.» اين سخن كه اكنون يكي از مشهورات عام افكار عمومي در سراسر جهان است تبعاتي دارد كه عموم كساني كه سخناني از اين قبيل بر زبان مي رانند ـ جز مصادر نخستين آن ـ از اين تبعات بي خبرند.

انتخاب لفظ دهكده، و نه شهر يا كشور، خود به خود با نوعي مبالغه در اين تعبير همراه است، چرا كه در يك دهكده همه يكديگر را مي شناسند و از حال و روز هم با خبرند. تصور « دهكده واحد جهاني » خود به خود با قبول يك « فرهنگ واحد » براي مردم سراسر كره زمين ملازم است و هر فرهنگ، آنچنان كه در علم ارتباطات مي گويند نسبت به « جهان آفرينش » داراي « نگرش و تبيين » خاصي است و لذا تعبير دهكده جهاني لامحاله بدين معناست كه ساكنين اين دهكده واحد، « شريعت واحدي » را نيز پذيرفته اند.

ادامه نوشته

فايل هاي درس آشنايي با اقتصاد اسلامي

نقد و بررسي ديدگاه شهيد صدر درباره هويت اقتصاد اسلامي

روش كشف آموزه هاي اقتصاد اسلامي

 

 

جزوه مبحث مالكيت

در اين جزوه مي خوانيد:

۱- مالکیت از نظرفلسفی

۲- مالکیت در جوامع سرمایه داری، سوسياليستي و اسلامي

۳- پايه هاي اقتصادي اسلام و ريشه هاي احكام آن

۴- مالكيت در اسلام

۵- اقسام مختلف زمين از نظر مالكيت

۶- مصاديق مالكيت عمومي

و ...

دانلود از اینجا         

این اقتصاد دوست داشتنی

نوشتاری از نرگس سلیمان زاده

چند وقت پیش داشتم با خودم فکر می کردم  که چی شد دست روزگار منو انداخت  وسط باتلاق اقتصاد.

خیلی جالبه تنها جوابی که برایش پیدا کردم این بود که دست روزگار هیچ کاره است وهمش زیر سر «دست نامرئی» بوده.

ببین این دست جادویی چقدر و تا کجاها نفوذ کرده که افراد را به زور به چاله اقتصاد می کشاند و بعد با بی رحمی تمام آنها را در تاریک ترین و پر پیچ و خم ترین رشته دنیا تنها می گذارد.وتنها به این كد بسنده می کند که:« منابع محدودند و نیازها نامحدود اما تو باید سود را حداکثر کنی»...

حالا تو می مانی و این همه مکتب و نظام اقتصادی که هر کدامشان به طریقی می خواهند این به اصطلاح سود را حداکثر کنند وخودشان را به دیگران به زورهم که شده بقبولانند.

راستش الان اقتصاد به تمام ابعاد زندگی بشر چنگ انداخته و انسانها را بی اختیار مثل اسرایی که غل و زنجیر به پا دارند دنبال خودش می کشاند و با تنها سودی که در اختیارشان قرار می دهد؛حق هر گونه اعتراض و فکر کردنی را از آنها می گیرد.

الان آدما از خودشان وارزشهاشان به شدت دور شده اند و ابتدائی ترین ارزشهاي انسانی به ضد ارزش و برعکس ضد ارزشها به ارزش تبدیل شده و دیگر هیچ کس به این موضوع اعتنایی ندارد.

همه کار را سپرده اند به دست نامرئی و به هیچ چیز حتی خودشان توجهی ندارند وتنها دغدغه شان سود است و سود است و سود...

در عصر حاضر اقتصاد به مانند باتلاقی با ظاهری آراسته به سود,افراد را به قهقرا می کشاند جایی که هیچ نشانی از انسانیت نیست. افراد با کوچکترین منفعتی خوشحال می شوند و بدون اینکه لحظه ای به عواقب آن بیندیشند اقتصاد را دوست داشتنی قلمداد کرده و در پی کسب سود بیشتر در این باتلاق دست و پا می زنند.

اینجاست که اسلام وارد میشود و دوباره کمال خود را به رخ جهانیان می کشاند. اسلام مختصر و موجز فقط با بیان "حفظ آزادگی" به افراد هشدار می دهد که این گوهر وجودی خود را در ازای هیچ منفعتی ندهند. اسلام افراد را به بازگشت به ارزشها و در واقع فطرت خویش فرا می خواند. که در حین کسب سود معنوی می توانی به بهترین سودهای دنيوی نيز دست یابی. شاید این گفتار آرمانی و ایده آل به نظر رسد اما در واقع ما ارزشها را بسیار بعید و دستیابی به انها را ناممکن می دانیم. چون به آنها اعتقاد نداریم و نمی توانیم جهانی خوب را حتی در ذهنمان متصور شویم. که این همان دور شدن از ارزشهاست.

در واقع اسلام با ارائه الگوی آزادی مشروع انسانها را از هرگونه به اصطلاح تسخیر باز می دارد.نه مسخر باشی ونه دیگران را تسخیر کنی.حتی تجاوز به طبیعت را هم مجاز نمی داند و برای طبیعت نیز شخصیت و احترام قائل است.اما متاسفانه امروز «رشد اقتصادی» به عنوان وحی منزل است که برای رسیدن به این هدف متعالی اقتصاد!!به همه چیز و همه کس تجاوز کرده و آزادی آنها را سلب می کنیم و گویی جز با غارت و چپاول منابع کره زمین بدست نمی آید.

سوال اینست که چرا به خلیفة الله بودن اعتقاد داریم اما احترام به طبیعت را انکار می کنیم و آن را جزئی از مسخرات خداوند برای انسان می دانیم که هر بلایی که خواستیم بر سرش در آوریم؟

غافل از اینکه سود حاصل؛ توسط همان «دست نامرئی» به مرگ و انحطاط انسان و در واقع محیط زیست وزندگی انسان منجر شود.

اینک آن سود ذره ذره به خاکی تبدیل می شود که بعد از مرگ زیر آن دفن میشوی.

و این است اقتصاد دوست داشتنی!